خداوند، دوست دارد به کارهای مباح عمل شود، همان گونه که دوست دارد به واجباتش عمل کنند .خداوند، مرا با دین راحت و آسان برانگیخت : دین ابراهیم . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
شورش علیه "سلطنتبىرحم" ظالم، یعنى حکومت رم، در سال 65 - 70 میلادى (که به ویرانى بیت المقدس و معبد دوم سلیمان منتهى گردید) و شورشى مجدد در سال 132 - 135 میلادى (شورش بارکوخبا که منجر به نابودى واقعى یهودیت در فلسطین گردید)، بدون شک حاوى عناصر مسیحایى بود . از آن پس، مسیحا باورى ترکیبى از امید راسخ و تزلزلناپذیر به رستگارى نهایى، از یک سو، و از سوى دیگر، ترس از خطرات و عواقب فجیع شورشهاى مسیحاباورى مانند "فعالگرایى مسیحایى"، به اصطلاح مورخین، یا "مسیحا باورى نا به هنگام" به اصطلاح متکلمان بود .
آموزههاى مسیحا باورى که طى نیمه دوم دورهى معبد دوم سلیمان از حدود 220 پیش از میلاد تا 70 پس از میلاد شکل گرفت (که دورهى "بین دو عهد" نامیده مىشود) داراى انواع مختلفى بود و از دغدغههاى ذهنى و معنوى محافل مختلف حکایت مىکرد . آموزهها از امیدهاى سیاسى دنیوى همچون شکستن یوغ حکومتبیگانه، احیاى حکومتخاندان داوود (پادشاه مسیحا) و پس از سال 70 پس از میلاد، گرد هم آمدن تبعیدیان و بازسازى معبد سلیمان گرفته تا مفاهیم مکاشفهاى، از قبیل پایان خارقالعاده و فاجعهآمیز "این عصر" (از جمله روز قیامت)، بوجود آمدن عصر جدید، ظهور سلطنت آسمانى، احیاى مردگان، آسمان جدید و زمین جدید را در بر مىگیرند . قهرمان اصلى مىتواند رهبرى نظامى باشد، یا "پسر داوود"، فردى سلطنتى، یا شخصیتى فوق طبیعى مانند "پسر انسان" که به نوعى مرموز بوده در برخى متون مقدس عبرى و نیز در متون مکاشفهاى جعلى ذکر شده است . بسیارى از علما معتقدند عیسى به خاطر بار سیاسى اصطلاح مسیحا تعمدا از به کارگیرى آن خوددارى کرد (به ویژه اینکه از سلطنتى خبر مىداد که این جهانى نبود) و اصطلاح غیر سیاسى "پسر انسان" را ترجیح داد . از سوى دیگر، کسانى که مسؤول تحریر نهایى انجیل متى بودند لازم دانستند شجرهى خانوادگى براى مسیح قائل شوند که ثابت کنند از تبار داوود است تا به موقعیت مسیحایى او مشروعیتبخشند، زیرا مشیاح (mashiah) و به زبان یونانى کریستوس (Christos) باید "پسر داوود" شناخته مىشد .
ضمنا، این مثالها نشان مىدهند که ریشههاى مسیحیت را باید در بافت ناآرامى مسیحایى فلسطین یهودى در همان مقطع زمانى یافت . اندیشههاى مسیحایى نه تنها از طریق تفسیر متون انجیل (مانند پشر در میان امت قمران و بعدها میدراش متعلق به یهودیت پیرو خاخامها) بلکه با "الهام" به افراد رؤیابین و برخوردار از قدرت مکاشفه به وجود آمد . سنت اخیر در آخرین کتاب عهد جدید، کتاب وحى، به خوبى ترسیم شده است .
نوشته شده توسط : آسمون